Web Analytics Made Easy - Statcounter

موضع گیری طرفین برجام در باره ادامه مذاکرات در زوهای اخیر بیشتر شده است. رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در گفت‌وگویی مدعی شد«این ایران بود که در ماه سپتامبر به فرصت برای احیای برجام پشت کرد.» حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه نیز در توئیتر نوشت که «در دیدار با آقای بورل در مورد برداشتن گام‌های نهایی توافق، موافق بودیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» با این سخنانی که به تازگی از سوی دو طرف برجام مطرح شده است. باید دید که برجام چه روندی را پیش خواهد گرفت و مذاکرات از سر گرفته می شود یا خیر و برجام مرده است؟

از این رو با فریدون عباسی نماینده مجلس و عضو کمیسیون انرژی مجلس، سیاستمدار و دانشمند هسته‌ای، درباره بازگشت غربی‌ها، مرگ برجام، سخنان رابرت مالی و واکنش اولیانوف به آن به گفت‌و گو نشستیم.

نظر شما از تحرکات اخیر در مورد مذاکرات هسته‌ای و بازگشت غربی‌ها به مذاکره در پی نا امیدی از پایان نا آرامی ها در داخل کشور چیست؟

ما نباید فریب بخوریم، بگوییم که آنها به مذاکرات برگشته‌اند. آنها منتظر بوده‌اند که تحولات داخلی به نتایج مطلوب آنها برسد. چرا که خود برنامه‌ریز اقدامات وقایع اخیر بوده‌اند. آنها با تمام قوا سعی کرده‌اند داخل کشور را بر هم بریزند و حاکمیت جمهوری اسلامی تضعیف شود، تا بتوانند بهره‌برداری لازم را کنند و از ما امتیاز بگیرند، اما اینک شکست خورده‌اند. مانند دیگر اقداماتشان این اقدامات نیز شکست خورده است و در کشور امنیت پایدار به چشم می‌خورد.

بنابراین اکنون مسئله گفتگو را دوباره مطرح کرده‌اند. برای مثال این بار آلمان نقش بد را بازی می‌کند، فرانسه مانوری می‌دهد و تعدادی از آنها مثبت صحبت می‌کنند، بایدن سخنانی را مطرح می‌کند، وزیرخارجه یا رابرت مالی ضد آن صحبت می‌کنند.

اینها شگردهای سیاسی است که غرب همیشه در دست دارد و ما باید با همان نظریه مقاوت پیش رویم. یعنی اصلا با آنها سازشی نداشته باشیم و روی مواضع خود بایستیم و بابت تمام بدعهدی‌هایی که داشته و به تعهدات خود عمل نکرده‌اند، از آنها خسارت مطالبه کنیم. آنها خود می‌دانند که در مقابل برجام بسیار خسارت باری که به ما تحمیل کرده، و ما آن را پذیرفتیم، تکالیفی که برعهده‌داشتند، را انجام نداده‌اند. پس باید خسارت عدم انجام تکالیف را پرداخت کنند و ما از موضع قدرت باید با آنها صحبت کنیم.

در روزهای اخیر بحث هایی درباره مرگ برجام و بازنشر ویدئویی قدیمی از بایدن مطرح شد. به طوری که رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در پاسخ به این سوال که «آیا برجام مرده است؟» گفت که «من مسئول نوشتن آگهی ترحیم نیستم....» تحلیل شما از این رفتارهای آمریکا چیست؟ آیا واقعا برجام مرده است؟

اینها جملات بی مصرفی است که وقت خود را نباید تلف کنیم. آنها از روی ناچاری این جملات را مطرح می‌کنند که کاربردی ندارد و در معادلات سیاسی به دردی نمی‌خورد.
به این دلیل می‌گوییم برجام خسارت بار است چون که از ابتدا مشکل داشته است. بنابراین با خروج آمریکا از برجام،‌ این‌گونه نخواهد شد که برجام بمیرد. برجام از قبل، زمانی که آمریکا و اروپایی‌ها هم به تعهداتشان عمل نکردند، رو به موت بوده است.پس وقتی به غرب به تعهدات خود عمل نمی‌کند، برجام توافقنامه‌ای رو به موت بوده است و زمانی که آمریکا از آن خارج شد، می شود گفت که برجام مرده بود.

دولت قبلی ما بیش از حد در آن توقف کرده بود، در صورتی که همان موقع باید کار را تمام می‌کرد، اما این کار بر عهده مجلس افتاد. مجلس وارد قضیه شد و طرح اقدام راهبردی کارگشا شد تا اینکه دولت مجبور شود در مقابل زیاده خواهی غربی‌ها ایستادگی کند و ثمره آن را نیز دیدیم. اقتدار کشور این را نشان داد که ما سر سازش نداریم و روی حقوق خود محکم ایستادگی‌ کرده‌ایم.

این روزها تناقض‌های آشکاری در اظهارات مقام‌های آمریکایی دیده می‌شود. آقای جان کربی مطرح کرده که مذاکرات هسته‌ای با ایران در دستور کار قرار ندارد و واکنش تند طرف روسی را هم در پی داشت. اولیانوف در ادامه این رویکرد آمریکا را غیر مسئولانه توصیف کرد و گفت که اگر مذاکرات به شکلی مثبت تکمیل نشود در آن صورت خطر تشدید اوضاع به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت که می‌تواند منجر به بروز یک فاجعه شود.منظور از این هشدار اولیانوف و فاجعه احتمالی چیست؟


در ابتدا آقای اولیانوف باید مشخص کند که فاجعه برای چه کسی اتفاق می‌افتد، برای غربی‌ها، ما یا روس‌ها. بر فرض منظورش از فاجعه، جنگ باشد، حال باید دید این جنگ بین چه کسی است؟ برای مثال ایران با کجا؟ دیگران تصمیم می‌گیرند به ما حمله کنند؟ دیگران قدرتش را ندارند به ما حمله کنند. اگر داشتند تا کنون حمله کرده بودند. اینها سخنان کلی است که تنها می‌توان در مطبوعات نسبت به آن مانور داد.در حالی که در واقعیت روسیه باید موضع خود را نشان دهد و اعلام کند که دقیقا فاجعه چیست و در این موضوع کدام طرف ایستاده است.

فرض کنید درباره مسئله هسته‌ای ما را تهدید کنند، ما نیز بیکار نخواهیم نشست. اگر بخواهند به ما حمله کنند، نخستین کشوری که بخواهد آسیب ببیند رژیم صهیونیستی است و کل منافع آمریکا در منطقه مورد تهاجم ما قرار خواهد گرفت.

ما کشور مقتدری هستیم اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در تهاجم به ایران با هر کشوری همکاری کنند، آنها نیز مورد هدف قرار خواهند گرفت. آنها باید بدانند که در خانه شیشه‌ای نشسته‌اند و سنگ به سوی کسی پرتاپ نکنند. این اصطلاحی است که به آنها گفته می‌شود و در معادلات سیاسی نقش دارد. من جدی می‌گویم و بسیاری در ایران چنین نظری دارند، ما با قاطعیت به دشمنانمان پاسخ خواهیم داد.

رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران گفته است که « ما به طور واضح گفته‌ایم که ما و ایران در ماه سپتامبر فرصت طلایی برای احیای برجام داشتیم و همگی ما موافق توافق بودیم. اما ایران در دقیقه آخر با تقاضاهایی بازگشتند که می‌دانستند هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را بپذیرد.» از سویی نیز امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران می‌گوید که « پنجره توافق از سوی ایران باز است، اما نه برای همیشه.» نظر شما در مورد این دو اظهار نظر چیست؟

با دستگاه مختصات فکری حضرت امام خمینی که گفتند که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، اگر با همان دستگاه مختصات به این سخنان گوش دهیم. رابرت مالی و امثالهم غلط کرده‌اند که چنین سخنانی را گفته‌اند.

نمی‌شود که هر بار آمریکا بازی درآورد. آنها خود از برجام خارج شده‌اند، حال باید التماس کنند که اکنون در حال انجام همین کار هستند و به دنبال این هستند که ما مذاکره کنیم. اگر آنها حقوق کشورمان را رعایت نکنند، ما غنی سازی ۹۰ درصد را هم انجام خواهیم داد. می‌دانند که این توانایی را داریم و از این تصمیم نیز بر نخواهیم گشت. و این اتفاق می‌تواند خواست عمومی مردم ایران باشد. ما که اجازه نخواهیم داد آنها برای ما تعیین تکلیف کنند.

اکنون از برهم زدن اوضاع داخلی ایران ناامید شده‌اند، تهدید نظامی می‌کنند. البته غلط می‌کنند تهدید کنند. بیایند تهدید خود را عملی کنند و آن وقت ببینند چه بلایی سرشان خواهد آمد.

کد خبر 1710958

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: مذاکرات وین ایران و آمریکا ایران و اروپا فریدون عباسی مجلس یازدهم برجام مرده رابرت مالی هسته ای غربی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۹۶۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ذهن آمریکااندیش

قضایای برخورد پلیس آمریکا با اعتراضات دانشجویان دانشگاه‌های آمریکایی به جنایات اسرائیل در غزه، بهانه‌ای شده است تا برخوردهای صورت‌گرفته با دانشجویان، اساتید و دانشگاه ایرانی در سالیان گذشته و امروز، توجیه شود. چند نکته را درخصوص این مسأله باید روشن کرد.

یک. ارزش‌های انسانی و از جمله مهم‌ترین‌های آن‌ها نظیر آزادی و عدالت، جهان‌شمول هستند و ربطی به آمریکا ندارند. اگر در اسناد شکل‌گیری ایالات متحده آمریکا به ارزشی نظیر آزادی اشاره شده، دلیل آمریکایی بودن این ارزش‌ها نیست. قدمت این ارزش‌ها به اندازه تاریخ بشر، و حداقل تاریخ فلسفیدن و اندیشه‌ورزی درباره انسان و جهان اجتماعی و سیاسی است.

دو. آمریکایی‌ها به بهانه نقض آزادی و حقوق بشر در کشورهای دیگر، این کشورها را تحریم کرده یا به آن‌ها حمله کرده‌اند. آمریکایی‌ها و بقیه غرب در موارد متعدد با کشورهای ناقض حقوق بشر و از جمله دیکتاتورترین‌ها روابط داشته و کنار آمده‌اند، و با دیگرانی به همین دلایل ستیز کرده‌اند. این گزاره‌ها درست است. اما از این گزاره‌ها نمی‌توان نتیجه گرفت که خواست مردم و متفکران کشورها برای تحقق آزادی و جلوگیری از نقض حقوق بشر در کشورشان، خواسته‌ای آمریکایی است و چنین ارزش‌هایی از اساس غلط یا توهم هستند. هیچ تناقضی بین سرزنش کردن آمریکا برای نقض حقوق بشر و آزادی در کشور خودش یا کشورهای دیگر، و در همان حال مطالبه آزادی و رعایت حقوق بشر در کشور خود وجود ندارد.

سه. اصالت بنیان‌های اجتماعی و فلسفی آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و توسعه همه‌جانبه، برآمده از تحقق بخشی از آن‌ها در غرب نیست. کشورهای غربی توانسته‌اند زودتر از بقیه کشورها، به صورت‌ها و ابعادی از این‌ها دست یابند. بنیان‌های فلسفی برخی نیز در آرای متفکران یونانی-غربی صورت‌بندی شده است. این به معنای وجود دلایلی برای نفی این ارزش‌ها یا از اساس دروغین یا بیگانه خواندن آن‌ها نیست.

چهار. من هیچ متفکر جدی نمی‌شناسم که اهمیت ارزشی نظیر آزادی را به آمریکایی یا غربی بودن آن ربط داده باشد. نسل چند دهه گذشته متفکران جدی ایرانی نگفته‌اند چون آمریکا فلان گونه است پس ما هم باشیم. متفکران جدی که من می‌شناسم و خوانده‌ام، آزادی، دموکراسی و توسعه را از منظر نسبت آن با بهروزی ملت ایران ارزیابی کرده‌اند. اتفاقا ادبیات اندیشه اجتماعی و سیاسی (بالاخص مکاتب انتقادی که در ایران هم پرطرفدار هستند) مملو از نقدها بر دموکراسی، مدل‌های مختلف توسعه، و تهدیدهای آزادی و ارزش‌های انسانی در همه کشورها و از جمله غرب است.

پنج. گروهی در ایران تلاش می‌کنند یک آمریکا-غرب خیالی (صرفاً دارای ابعاد مثبت) بسازند، بعد آن‌را به منتقدان سیاست و حکمرانی در ایران نسبت داده و آن‌ها را طرفدار چنین آمریکا-غرب خیالی جلوه دهند، و سپس با فروریختن آن با عبارت‌های کلیشه‌ای از جنس «اینو چی می‌گید؟»، منتقدان را بی‌اعتبار کنند.

شش. گروهی که در بند پنج ذکر کردم، دارندگان ذهن_آمریکااندیش هستند. هویت‌شان را از ستیز با آمریکای واقعی یا خیالی می‌گیرند که خود ساخته‌اند و منتقدان را به دوست داشتن آن متهم می‌کنند. ذهن آمریکااندیش با ضدآمریکایی بودن تعریف می‌شود، هویت می‌یابد و به حرکت درمی‌آید. همه چیز را هم در خدمت آن قرار می‌دهد. معیار خوبی و بدی در نسبت با آمریکا تعریف می‌شود. اگر آمریکایی نباشد (در ساحت اندیشه) این ذهن از کار می‌افتد، فلج می‌شود و اعتبارش را از دست می‌دهد. سخن ایجابی مستقلی برای گفتن ندارد.

من نمی‌دانم دیگران چگونه می‌اندیشند، مسئول اندیشه و عمل دیگران هم نیستم. اما آمریکا برای من، در عرصه عمل، در نسبت با مانع یا کمک برای توسعه ایران تعریف می‌شود. آمریکا، نه فی‌نفسه بلکه از آن جهت که ظرفیت تحریم و ضربه زدن به منافع ایران را دارد، و در مناسبات دیگری ممکن است کمکی به توسعه و حل مسائل ایران باشد، اهمیت دارد. اما منبع ارزش‌ها و الگوی عمل نیست. در ساحت اندیشه هم، یک «مورد تاریخی» قابل بررسی مقایسه‌ای برای شناخت و تحلیل جامعه‌شناختی است.

آمریکا یا هر کشور دیگری، برای من، الگو، معیار ارزیابی ارزش‌ها یا درست و غلط کنش دولت‌ها و پلیس نیست. من هویتم را از آمریکااندیشی، ضدیت با آمریکا یا نزدیک شدن به آن نمی‌گیرم، و به این جهت فکر می‌کنم آمریکاستیزان ایدئولوژیک ایرانی، بیش از امثال من ذهن، روح و هویت‌شان به بود و نبود آمریکا گره خورده است. آمریکا در عمق جان ذهن آمریکااندیش نشسته است و بیرون از دایره آمریکا نمی‌رود.

بیشتر بخوانید:

همان را بگویید که ما خوش‌مان بیاید
رئیسی در چاهی افتاده که برای دولت روحانی کنده بودند /از مداح تا فعال سیاسی اصولگرا قیمت دلار را مسخره می‌کردن و حالا خود مضحکه شده اند
واکنش یک جامعه‌شناس به سخنان مهدی چمران درباره ساخت مسجد در پارک/ «برای اصول‌گرایان هیچ اعتراضی واقعیت ندارد»

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902072

دیگر خبرها

  • هو شدن نماینده کنگره آمریکا و حامی رژیم صهیونیستی (فیلم)
  • ذهن آمریکااندیش
  • عباسی: تضارب آرا در مجلس، طبیعی و لازم برای قانون‌گذاری بهتر است / وحدت در حل مشکلات و اقتدار نظام اولویت اصلی + فیلم
  • عباسی: : تضارب آرا در مجلس امری طبیعی و لازم برای قانون‌گذاری بهتر است/ وحدت در حل مشکلات مردم و اقتدار نظام اولویت اصلی مجلس است + فیلم
  • فرجام نماینده‌ای که «نخست‌وزیر» شد
  • حمایت نمایندگان از دانشگاهیان آمریکایی و اروپایی حامی غزه
  • حکومت‌های منطقه با جبهه مقاومت همراهی کنند
  • کمیسیون اروپا ممکن است تیک‌تاک را فیلتر کند
  • کاظمی قمی: افغانستان شریک ما در مبارزه مشترک با تروریسم است
  • کنگره آمريکا دیوان بین‌المللی کیفری را تهدید کرد